به یاد هم باشیم شاید فردا نباشیم
 

 

مداد رنگی ها مشغول بودند به جز مداد سفید

هیچکس به او کار نمیداد همه میگفتند : تو به هیچ دردی نمیخوری.

یک شب که مداد رنگی ها تو سیاهی شب گم شده بودند ، مداد سفید تا صبح ماه کشید

مهتاب کشید و آنقدر ستاره کشید که کوچک و کوچکتر شد

صبح توی جعبه مداد رنگی جای خالی او با هیچ رنگی پر نشد .....

به یاد هم باشیم شاید فردا نباشیم


موضوعات مرتبط: زنگ تفریح ، ،
برچسب‌ها:

سه شنبه 24 آذر 1393برچسب:یاد،همدلی،فردا،یاد یاران, | 8:30 | گروه ادبیات فارسی |
صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 6 صفحه بعد